اگه بچه من بی تربیته تـنـبـل و بی مسئولیـته همه اش کار خودشونه اگه توی صف تورو هول میدم الـکی به این و اون قول میدم همه اش کار خودشونه ایـنکه اهـل کتاب نیستم آدم حرف حساب نیستم یا که همه رو قضاوت میکنم توی کار همه دخـالـت میکنم همه اش کار خودشونه اینکه بابام منو دوست نداره بین منو داداشم فرق میذاره همه اش کار خودشونه ایـنکه رفـیـقـم خـرافـاتـیـه یا که زودرنجه قاطی پاتیه همه اش کار خودشونه ایـنکه من یه آدم بـیـمـارم حتی کار هم باشه باز بیکارم اینکه رفیق دزد،شریک غافله ام اگـه از مـکـافـات عـمـل غافلم همه اش کار خودشونه اگه انصاف اگه وجدان ندارم اگه منطق دین و ایمان ندارم همه اش کار خودشونه اگه عبرت نمیگیرم از اشتبـاه سیاه رو سفید میبینم،سفید رو سیاه اگـه بـنـده افـراط و تـفـریـطـم عوض شده جای کار و تفریحم همه اش کار خودشونه اگه طرف میگه فقط خودش حالیشه حــق رو میـده به خــودش هـمـیـشه همه اش کار خودشونه اگــه کـه اسـمـم قـشـنـگ نیسـت کامران و هومن و هوشنگ نیست همه اش کار خودشونه اگه یکی واسه همه چی نظر میده ولـی توی کارزار ساکـتـه در میـره همه اش کار خودشونه اینکه یکی خوب و بد رو تشخیص نمیده یا که درد و مـیـگـه درمان رو نـمـیـگـه اگه صـدای من تـعـریفی نداره یا که شعرام هیچ تأثیری نداره جز خودم کسی تـقـصـیر نداره